جدول جو
جدول جو

معنی حسین واسطی - جستجوی لغت در جدول جو

حسین واسطی
(حُ سَ نِ سِ)
ابن علی بن حسین بن حماد لیثی فقیه مورخ شاعر. او راست: قصایدی در مدح امامان دوازده گانه و قوت الارواح و اجازه ای بتاریخ شوال 757 هجری قمری و جز آن. (ذریعه ج 4ص 475) (اعیان الشیعه ج 26 ص 441) (معجم المؤلفین)
ابن عبیدالله بن ابراهیم مکنی به ابوعبدالله فقیه محدث و در 368 هجری قمری 979/ میلادی زنده بوده است. (اعیان الشیعه ج 26 ص 36) (معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ سَ نِ سِ)
ابن قاسم بن علی بن محمد بن بادی مکنی به ابوالجوائز. کاتب نحوی (382-460 هجری قمری). او راست: شرح کتاب سیبویه. اصلش از واسط و ساکن بغداد بود و در آنجا درگذشت. (وفیات الاعیان) (هدیه العارفین ج 1 ص 276) (زرکلی 232)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
ابن منصور واسطی خزاعی، مکنی به ابی سفیان. محدث است. محدثان در فرهنگ اسلامی به عنوان حافظان میراث نبوی شناخته می شوند. آن ها با تلاش خستگی ناپذیر، هزاران حدیث را به صورت شفاهی یا مکتوب گردآوری و ثبت کردند. یکی از افتخارات تمدن اسلامی، وجود محدثانی است که در بررسی اسناد و راویان، به دقتی علمی دست یافتند که در هیچ تمدن دیگری یافت نمی شود. به واسطه محدثان، تاریخ شفاهی اسلام تبدیل به مجموعه ای دقیق و قابل اتکا شد.
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِسِ)
ابن علی بن حسین بن حمدان حاسبی مکنی به ابوعبدالله و ملقب به زین الدین منجم است و در احکام آن تألیفاتی دارد و در 340 هجری قمری / 951 میلادی درگذشت. (کشف الظنون) (معجم المؤلفین). رجوع به حاسبی شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن حسن بن واسان بن محمد مکنی به ابوالقاسم واسانی دمشقی. شاعر و صاحب قصیدۀ نونی است. (معجم الادباء ج 9 صص 233-265) (معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن حسین بن ابراهیم بن اسماعیل حسینی. از مدرسین جامع ازهر. متولد 1286 هجری قمری و متوفی 1354 هجری قمریمؤلفاتی دارد که در معجم المؤلفین یاد شده است
لغت نامه دهخدا
قریه ای است میان واسط و دیر عاقول و آن را قرنا ام حسان نیز گویند. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا